روزای بسیاااااااار پراسترسی رو دارم سپری می کنم
هر سال همین روزها و همین مشقتها رو دارم
پس کی این شب سیه و نامعلوم به پایان می رسه و سپید می شه
خدا هی یه امید تازه می اندازه به دلم هی یهو این امیدو از دلم برمی داره و می بره به قعر ناامیدی و تاریکی و باز از اول باید شروع کنم
بگو من چه جون سقطی دارم هی دوباره از نو جوونه می زنم والا
خواااااااابم می آد
نمی خوام بخوابم
اینترنت و گذر عمر...برچسب : نویسنده : ddd230455 بازدید : 72